دو لیمو

دو لیمو اولین کتاب شعر سروده‌ی کمال حاجیان است. شرح زندگی یک مرد فارسی‌زبان است از دوران نوجوانی تا کهولت. او که با نگاهی جنسیت‌زده در دوران نوجوانی‌اش وارد یک رابطه‌ی عاطفی می‌شود، در مسیر زندگی‌اش با مشکلات فراوانی روبرو می‌گردد . . .

این کتاب از مجموعه‌ی بیست شعر حاوی مطالبی درباره‌ی طبیعت و انسان، زندگی، رابطه، عشق و احساسات دیگر تشکیل شده است. مجموعه‌ی اشعار کتاب به ترتیب زمانی محتوای اشعار، و در چهار فصلی که منطبق با چهار فصل زندگی شخصیت راوی کتاب است ارائه شده‌اند. زبان اشعار پارسی است و در قالب مثنوی سروده شده‌اند.
نسخه‌ی الکترونیک کتاب «دو لیمو» رایگان می‌باشد. برای دانلود این کتاب بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

Download دانلود رایگان

این کتاب، کتاب شعریست در قالب مثنوی و شامل ۱۰۳۸ بیت شعر، با مضامین عاشقانه، جنسی و زناشویی، اجتماعی و فلسفی، و تنظیم شده در چهار فصل. تحول فکری و عاطفی یک شخص است در طول حیات چهار فصلش از بهار تا زمستان. شخصی که می‌تواند گاهی خود ما باشد. این کتاب، صرفا شعر هزل یا شعری برای لذت بردن جنسی نیست و حد فاصل میان توصیف صادقانه و واقعی احساسات طبیعی انسان با هزل‌گویی در آن به ظرافت رعایت شده است. نگاهی نوست به زندگی و زیبایی‌های آن. فلسفه‌ای متفاوت با آنچه در کتابهای سنتی در زبان پارسی سروده شده است. منطبق با سبک زندگی یک انسان امروزی، و بیان کننده‌ی حال برخی از پارسی زبانانی است که در دنیای امروز با سختی‌های فراوان دست و پنجه نرم می‌کنند. بیان کننده‌ی فراز و فرود، سردرگمی‌ها، شادیها، غمها و رنجهای یک پارسی زبان در هرجای دنیاست. به زبانی ساده و امروزی سروده شده است و خواننده را به راحتی با خود به گوشه‌گوشه‌ی خاطرات و احساساتش می‌کشاند. گاهی با لذت خالص و شوق و لبخند و امید، گاهی با تفکر و نگاهی عمیق به معانی، گاهی با نگاه جنسیت‌زده‌ در بستر یک جامعه‌ی بسته، گاهی با حالی گرفته از به یادآوردن خاطراتی نه چندان شیرین، و گاهی با برافروختن احساسات نوستالژیک و حسرت گذشته. این کتاب، بیان صادقانه‌ی احساسات و تجربیات عاطفی است از زبان شخصیتی که در درون بسیاری از ماست. این شخصیت اصلی کتاب است که می‌سراید و گه‌گاه با خواننده درهم می‌آمیزد و یکی می‌شود و گه‌گاه در مقابل او می‌ایستد.

  • عنوان: دو لیمو
  • نویسنده: کمال حاجیان
  • جلد و صفحه: شومیز | ۱۴۶ صفحه
  • وزن: ۲۴۰ گرم
  • ابعاد: 148 در 210 در 10.16 میلی‌متر
  • شابک ده: 6254006588
  • شابک سیزده: 9786254006586
  • تاریخ انتشار: سیزدهم شهریور ۱۳۹۹
  • چاپ: اینگرام‌اسپارک
  • زبان: فارسی
  • مالکیت معنوی: © 2020 کمال حاجیان

اشعار این کتاب را در بهار سال ۱۳۹۹ خورشیدی در کشور ترکیه و در شهر آنکارا سروده‌ام. در آن زمان ۳۹ سال داشتم و از فضای سبز و زیبای دانشگاه صنعتی خاورمیانه در این شهر لذت می بردم. فضایی که مکان بی نظیری برای خوشحالی و تنهایی من به شمار می رفت. در آن برهه از زمان به دلیل شیوع بیماری کرونا دانشگاه کاملا تعطیل بود و به همین دلیل اغلب اوقات خود را در تنهایی سپری می کردم. سرودن اشعار را در ابتدای بهار آغاز کردم و در تاریخ سی و یکم خرداد ماه ۱۳۹۹، سرودن اشعار را به پایان رساندم. اشعاری که در چهار فصل و بیست شعر مجزا سروده شدند. پس از پایان یافتن سرودن اشعار، بیشتر اوقات به تصحیح و اصلاح اشعار سپری شد که بایستی از کمکهای یکی از دوستان عزیزم در این اصلاحات حتما یاد کنم. کسی که از الهام‌بخشهای شروع و تکمیل این کتاب به شمار می آید.

نسخه‌ی چاپی کتاب دو لیمو در کتابفروشی‌های آمازون، آبه‌بوک، بلک ولز، بوک دیپوزیتوری، بارنس و نوبل، و دیگر کتابفروشی‌های بزرگ دنیا در دسترس می‌باشد. برای یافتن آسانتر کتاب در این کتابفروشی‌ها می‌توانید از وبسایت بوک فایندر استفاده فرمایید و شماره شابک 9786254006586 را جستجو نمایید.
علاقه‌مندانی که دسترسی به این فروشگاه‌ها ندارند می‌توانند کتاب را به منظور استفاده شخصی چاپ نمایند. طرح روی جلد برای چنین منظوری از لینک زیر قابل دانلود می‌باشد.


دو لیمو شرح زندگی یک مرد فارسی‌زبان است از دوران نوجوانی تا کهولت. او که با نگاهی جنسیت‌زده در دوران نوجوانی‌اش وارد یک رابطه‌ی عاطفی می‌شود، در مسیر زندگی‌اش با مشکلات فراوانی روبرو می‌گردد. راوی کتاب که شرح زندگی خود را در قالب شعر بیان می‌کند، ابتدا سپاس‌ می‌گوید از آنکه زنده است و فطرتی برای ایجاد رابطه عاطفی دارد:
به نام آنکه جانــــــم را عطا کرد
به جان بخشیدنم لطف و سخا کرد
به نام آنکه جان را فطــــرت آموخت
به آن هم جان و هم دل را بر افروخت
به نام آنکه فطرت آنچنــــان کرد
که جوید همسری شایسته هر فرد
...
سپس از نعمت عشق و رابطه جنسی می‌سراید:
...
به نام آنکه عشـق آموخت ما را
که بر عشق است برپا هستی ما
...
به نام آنکـه شب را کرده تاریک
بدان ما را به هم گردانده نزدیک
...
و پس از توصیف آنچه در یک شب در کنار یارش می‌گذرد، دفتر شعر خود را آغاز می‌کند. از فصل بهار زندگی خود می‌گوید، از دوران نوجوانی که به بلوغ رسید:
...
خوشا فصل بهار زندگانی
گذر از نوجوانی به جوانی
...
دلی روشن چنـان آیینه دارم
ضمیری بی‌غم و بی‌کینه دارم
چگونه شکـــر این نعمت گزارم
که قلبی اینچنین در سینه دارم
...
و از ایامی می‌سراید که به دنبال نگار خود می‌گشت و در تنهایی خود امیدوارانه به دنبال نیمه‌ی گمشده‌ی خود می‌گشت:
...
کجایی ای نگــار مهربانم
کجایی ای تو مهر آسمانم
کجایی ای تو ماه شام تارم
ز بهــرت سالها در انتظارم
...
سپس از ایامی می‌گوید که معشوق خود را یافته است و در بند عشقی آتشین گرفتار شده است:
...
چنان تیری به جان من نشسته است
که بنــد و استخوانم را شکسته‌ است
ز سوز عاشقـی آتش گرفتم
شدم خاکستر و بر باد رفتم
...
و از خدای خود می‌خواهد که کمکش کند:
...
تو ای چرخ فلک ای شاه شاهان
که دانی درد من را نیست پایان
ببر پیغــام من را سوی یارم
که بی‌اندازه او را دوست دارم
...
و در نهایت شجاعت آنرا پیدا می‌کند که به خواستگاری معشوق خود برود و از او برای یک زندگی مشترک تقاضا کند:
...
اگر پاسخ دهی بر من که «آری»
سپـــارم نزد تو قول و قــراری:
قسم بر کردگـار زندگانی
که تا آید اجل تنها نمانی
...
و ادامه‌ی زندگی او که چه ماجراهایی برای او و همدمش اتفاق می‌افتد که بایستی در کتاب خواند.

  • من این کتابو خوندم خیلی خندم میگیرفت وسطش خیلی. بعد وقتی تموم شد، تا ساعت چهار صبح گریه میکردم. یک درد سنگینی تو کتابه بود. اصلاً تا حالا من همچین تجربه‌ای نداشتم. خیلی برام جالبه که فکر کنم ببینم چی باعث اون حجم احساس شد. دیشب که تا صبح واقعاً اشکم بند نمیومد. حس غریب!
  • من وسطش میخواستم آتیش بزنم کتابو. بعد گفتم آروم باش و ادامه بده!
  • اول آدم با این فکر میره جلو که قراره مثل ادبیات ما عرفانی طور باشه، بعد یهو جا میخوره.
  • خانوما خوششون نمیاد اگه بخونن. یعنی من اینطور فکر میکنم. ولی برای من بدم نبود. شاید با جامعه مردها آشتی کردم.
  • آخرش خیلی زیبا بود. تصویر سازی و منطق شعر آخرش.
  • اولش خیلی گارد گرفتم. بعد نرمتر شدم. یعنی چه‌جوری بگم؟‌ یکی باید یکجوری بفهمه. البته انتقاد دارم. ولی کلیتش آخرش روم تأثیر گذاشت. خیلی.
  • جالب بود شعرش خیلی صادقانه بود. ولی بیشتر جنسی بود تا عاشقانه. قشنگ معلوم بود عشق زمینیه یا حتی عشق هم نه، صرفا رابطه جنسی.
  • من کلاً از مردا خوشم نمیاد. یعنی کلاً هیچ‌کس رو جدی نمیگیرم. کلاً مردا برام بیخودین چون من فکر میکردم، یعنی میکنم، مردا کلاً عشقو نمیفهمن. البته احتمالاً همه دخترا همینو بگن. به هر حال چیزی که جالب بود، عشق تو ابیات کتاب بود در کنار نیاز فیزیکی.
  • خیلی خوب بود و تصویرسازی هاش خیلی زیبا بود. فقط یک کم به زن از دید جنسی نگاه میکرد و خیلی به عمق عواطف زن نگاه نمیکرد. مثلا مشکل زن تو رابطه و احساساتش یکم بی‌اهمیت جلوه داده شده و بدنش بیشتر اهمیت داشت. اگه میتونست یک کم به صرف رابطه عمق ببخشه خیلی بهتر بود.
  • کمال حاجیان ای یار جانی - که می دانم چه خوب و مهربانی *** بخواندم شعر لیمویت هم اکنون - شدم از طبع شعرت همچو مجنون *** سرودی شعری و خواندم من این گاه - و از طبع لطیفت گشتم آگاه *** گشودی باب شعر و شاعری را - زدی آتش تن هر ماهری را *** بدیدم سخت بیمار و حزینی - طلب داری تو یار نازنینی *** تو که آنقدر خوشگل می سرایی - چرا بی یار و همسر در سرایی؟ *** کمالاتت نهان بر این و آن نیست - چرا پس همسری پیشت عیان نیست *** چرا از بی زنی هی ناله داری - تمنای گلی چون لاله داری *** نگفتم من تو را ای یار هر بار - بکن عزم سفر سوی من این بار *** تو می دانی که مهرویان سیمین - چه بسیارند اندر ملک پوتین *** همه سیمین بر و شیرین بیانند - برای چون تویی روحند و جانند *** میان تنگ و دهان چون پسته بسته - و شیرین لب چو سیبی تازه رسته *** ... *** ادامه دارد این شعر من ای یار - ولیکن وقت تنگ و کار بسیار *** بشد اکنون حدود نیم ساعت - که آغازیدم این باب رفاقت *** بگویم بعد ازینت باز بسیار - تو ای یار قدیمی باش هشیار

مطالعه‌ی بر گوگل‌پلی
Google play

خرید نسخه‌ی چاپی
Bookfinder.com

این کتاب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید