رباعی شماره‌ی ۹۵۹


ای جان عزیز من به قربان تنت
‎ای هستی من فدای زخم بدنت

ضحّاک زمانه سرنگون خواهد گشت
زین لخته‌ی خون که بسته بر پیرهنت

«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید