رباعی شماره‌ی ۲۱۶


ای اشک! بزن به دیده همچون باران
ای غصه! بزن خراش بر روح و روان‎

ای درد! بزن به خنجرت بر دل و جان
کان یار برفت و هیچ از او نیست نشان

(با صدای م. صادقی)

«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید