رباعی شماره‌ی ۲۸۲


رفتم که سحر بنوشم از کاسه‌ی آب
آمد پشه‌ای خمار یک قطره شراب‎

گفتا به سحر نباشدت آب نکو
برگیر پیاله‌ای پر از باده‌ی ناب


«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید