رباعی شماره‌ی ۲۸۷


یک شام ز رنج و غصّه کردم فریاد
آمد پشه ای خمار و این پندم داد‎

برخیز و پیاله‌ای به کف گیر و بکن
خود را ز غم آزاد و مرا یکدم شاد


«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید