رباعی شماره‌ی ۲۹۲


روزی پشه‌ای مرا به راهم بگزید
رفت از پی کار خود، چو خونم بمکید‎

دیدم که فتاده مست و با خود می گفت
زان خون پر از شراب، بازم بدهید


«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید