رباعی شماره‌ی ۴۰۸


آن پادشهی که حاکمی ظالم بود
بر مردم بینوا ستم‌ها بنمود‎

چیزی ز جهان نبرد و برجا نگذاشت
جز ناله و اشک و آه و خاکستر و دود

«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید