رباعی شماره‌ی ۴۵۰


یک ذره بُدم ز تخم و آبی ز کمر
بالنده شدم قرین صد شخص و نفر‎

من را چه منی، که عاقبت نیست مگر
یک کوزه میان صد هزاران دگر

«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید